بسیج هنرمندان طاووسیه سعدی شیراز

بسم الله الرحمن الرحيم

زندگي نامه شهيد حسن مافي بردبار از زبان همسر

 شهيد حسن مافي بردبار در شهر قزوين و در خانواده مذهبي به دنيا آمد. در سن 2سالگي پدر خود را از دست داد. او با سه برادر و مادر خود زندگي مي کرد و برادر بزرگ ايشان نان آور خانواده بود و معاش خانواده را تامين مي کرد تا بچه ها بزرگ شدند. شهيد حسن مافي بردبار در سن 18سالگي مادر خود را نيز از دست داد. بعد از فوت مادر چند سالي را در قزوين ماند و به درس خواندن مشغول بود. درس خود را تا دوم دبيرستان ادامه داد و بعد از شهر قزوين خارج شد و به دنبال سرنوشت خود رفت.او به شهرهاي مختلف سفر کرد و به کارهاي مختلف پرداخت تا اين که به شهر شيراز رسيد و در همين شهر مشغول به کار شد. ايشان در يک هتل به عنوان کمک آشپز استخدام شد و بعد از چند سالي در بيمارستان شهيد بهشتي شیراز مشغول به کار شد. چند سالي هم به شغل آزاد پرداخت تا اين که بعد به هلال احمر شيراز رفت و به عنوان امدادگر در آن جا مشغول شد. در آن موقع مدت 6سال بود که با هم ازدواج کرده بوديم و صاحب سه فرزند(2پسر و يک دختر)بوديم. در همان روزهاي نخست ايشان را به جبهه اعزام کردند و قرار بود که بعد از اين که به مدت 2ماه به طور آزمايشي به جبهه رفت بعد از آن در همان سازمان هلال احمر کار خود را ادامه دهدُ اما سرنوشت ايشان جور ديگري رقم خورده بود. بعد از 40روز در جبهه بوکان شربت شهادت نوشيدند. شهيد بزرگوار به خاطر اعتقاداتي که به خداي بزرگ داشت براي دفاع از مملکت و براي اين که کشور و اینکه کشورش به دست بيگانگان نيافتد،همسر و سه فرزند خود را تنها گذاشت و جان خود را فداي کشور و مردمش کرد. ايشان و تمامي شهدا با گذشتن از جان خود اسلام را براي هميشه زنده نگه داشتند. 

تاريخ شهادت:24/ 11/ 1362 جبهه بوکان

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد